
در نوشتهی نخست سلسلهنوشتههای شهر هوشمند، از تایخچه و تعریف این مفهوم گفتیم؛ گفتیم که در میان همهی تعریفها و توضیحات، یکی از مهمترین و شاید کاملترین تعریف، تعریفی است که به اسناد شرکت آیبیام نسبت داده میشود: شهر هوشمند اشاره به «شهر وسیلهمحور، بههمپیوسته و خِبره» دارد. در ادامهی آن، بعد از توضیحِ هریک از کلمات و عبارات کلیدی، بیان داشتیم که این تعریف از مقاله ویتو آلبینو (۲۰۱۵) برداشته شده است که او خود نیز به مقالهی دیگری از هاریسون و همکارانش منبع میدهد (+).
نوشتهی دوم نشان میداد، با اینکه تعریف اولی یک تعریف جامع است، نواقصی زیادی را نیز درخود دارد. در آن تعریف، توضیحِ مفهوم شهر هوشمند در دامِ تخنیکی/فنی افتاده بود که در پی آن، افراد و سازمانهای زیادی از آن انتقاد کردند و ازجمله، مرکز حکومتداری در دانشگاه اُتاوا چنین بیان داشتند: «شهرهای هوشمند میبایست یک رویکرد قدرتمند مدیریتی داشته باشد که بر نقش سرمایه اجتماعی و روابط در توسعه شهری تأکید و توجه نمایند.» اَدم گرینفلید، نویسنده کتاب دربرابر شهر هوشمند (۲۰۱۳)، نیز مخالفتاش را با رویکرد برنامهریزی و طراحی بالا به پایین ابراز داشته است (+).
دامِ تخنیکی، تنها دامی نبود که مفهوم شهر هوشمند گرفتارش شده بود. آنچه که در ادامه میخوانید توضیح دامِ دیگریست که تعریف شهر هوشمند را مبهمتر و مشکلتر میساخت و مدیران شهری را در هنگام مواجهه با این مفهوم، سردرگُم میکرد؛ دامِ تعدد مفاهیم مشابه.
نه تنها در حوزهی مدیریت شهری، بلکه در بسیاری از مسائل کلان مدیریتی، خواسته یا ناخواسته، ازدیاد مفاهیمِ مشابه بهمنظور جهت دادن افکار جامعهی هدف، مورد استفاده قرار میگیرند. چندی پیش خبری را خواندم که در آن، پالیسی دولت روسیه را در مبارزه با اخبارِ ضد حکومت و احساساتبرانگیزی که از طریق شبکههای اجتماعی منتشر میشدند، مورد بررسی قرار داده بود.
دولت روسیه برای مهار قدرت و تأثیرِ اخبار ضد نظام، با استفاده از اکانتهای ازقبل آماده شده، خبرهای مشابه اما بیاهمیت را در گستره و مقیاسِ وسیع نشر میکنند. این کا باعث میشود که خبرهای اصلی و معتبر نیز در میانِ انبوهی از گردوخاک و طوفان بهراهافتادهی اخبار ساختگی گم شده و در نهایت خاموش شوند.
در حوزه مدیریت شهری، و تعریف شهر هوشمند در عصرِ تسلط فناوری اطلاعات، نیز اتفاقی مشابه رویداده است.
حدود یک دهه بعد از پیدایش مفهوم شهر هوشمند (Smart city)، مفاهیم دیگری چون، شهر دیجیتال (Digital city)، شهر خِبره (Intelligent city)، و شهر فراگیر (Inclusive city) نیز بهمیان آمدند. این مفاهیم و مفاهیم مشابهِ دیگر، باعث ایجاد سردرگمی در درکِ مفهوم شهر هوشمند میشد.
از اینرو، قبل از وارد شدن به مبحث اصلی شهر هوشمند، بد نیست تعریفِ مختصری از هر سه مفهوم فوق داشته باشیم. تا در روشنایی آن، درک کنیم که – مثلاً – مفهوم Smart city با Intelligent city تفاوت دارد.
شهری بههم متصلشدهیی که زیربنای ارتباطیِ برودباند را مهیا میسازد، تا به کمک آن دولت، کسبوکار ها و شهروندان بتوانند ضروریاتِ ارتباطی خود را مرفوع سازد، شهر دیجیتال گفته میشود (+).
موافقم که تعریفی پیچیدهیی است. برای درک این تعریف، ضرورت به درک عبارت «زیربنای ارتباطی برودباند» است که درک آن نیز نیامند درک چند عبارت و اصطلاح کلیدی دیگر است😉. پس بگذارید مفهوم شهر دیجیتال را به زبان خودِمان توضیح دهیم.
محیطی ارتباطی یکپارچهیی را فرض کنید که در آن، بتوان با سهولت زیاد و هزینهی اندک، هر نوع معلومات دلخواه را بهصورتِ آنلاین اشتراکگذاری کرد، فضای تعامل و تبادل معلومات را از طریق اینترنت ایجاد نمود؛ و در نهایت، منجر به خلق تجربیات یکپارچه در میان شهروندان، کسبوکارها و دولت شد. این محیط فرضی، نمونهی از شهر دیجیتال است.
شهر خِبره (Intelligent city) از برخورد جامعه دانش با شهر دیجیتال پدیدار میشود (+).
میبینیم که در این تعریف کوتاه اما بُغرنج، علاوه بر شهر دیجیتال، کلمهی کلیدی دیگر، «جامعه دانش» است. یک جامعه دانش به تولید، اشتراکگذاری و دردسترس قرار دادنِ دانشِ جامعه میپردازد تا به کمک آن، بتوانند وضعیت زندگی و کار را در آن جامعه بهبود دهند. پس میتوان نتیجه گرفت که شهر دیجیتال پیشنیازی برای جامعه دانش است؛ و از تلفیق این دو مفهوم، مفهومِ دیگری بهوجود میآید که به واسطهی عبارت شهر خِبره توضیح داده میشود.
اگر، اشتراکگذاری و تبادل معلومات و در پی آن، ایجاد تعامل میان شهروندان و عوامل شهری منجر به بهبود زندگی و کار نشود، شاید شهر دیجیتال داشته باشیم، اما شهر خبره نداریم.
شهر فراگیر، مفهومی دیگری بود که به دشوارشدن درک مفهوم شهر هوشمند کمک میکرد. شهر فراگیر چیست؟
«شهر فراگیر» به شهری دیجیتالِ گفته میشود که در آن فکتور/پارامتر دسترسی [به خدمات شهری] بهصورت وسیع موجود بوده و بهشکل کامل حل شده باشد (+).
با توضیحی دیگر میتوان گفت: مشخصهی اصلی شهر فراگیر، ایجاد محیطی است که در آن همهی شهروندان، در هر زمان و هر مکان، امکان دسترسی به هر سرویسی را، از طریق هر وسیلهیی ممکن، داشته باشند.
این همه را گفتم تا بگویم: ۱. شهر دیجیتال، شهری است که در آن، زیرساختهای ارتباطی برای اشتراکگذاری معلومات و تبادل اطلاعات بهمنظور رفع ضروریات ارتباطی شهروندان و عوامل شهری موجود باشند؛ ۲. شهر فراگیر، شهریست که زیرساختهای ارتباطی نامبرده در سطح شهر بهصورت وسیع موجود و بهشکل کامل حل شده باشند؛ ۳. و اگر زیرساختهای ایجادشده، در برخورد با جامعه دانش، منجر به بهبود وضعیت زندگی و کار و تبادل دانش (نه معلومات صرفْ) شوند، میتوان گفت شهر دیجیتال (و شهر فراگیر) صفت خِبرگی را نیز دارد؛ و ۴. هیچیکی از عبارات و مفاهیم فوق، شهر هوشمند را به صورت کامل توصیف کرده نمیتوانند؛ پس شهر هوشمند چیست؟
نوشتههای بعدی بلاگ برای پاسخگویی به این سوال تولید میشوند.
•••
منابع استفاده شده در تولید این مطلب: