راست است که میگویند: بسیاری از عادات، رفتارها، تواناییها و ضعفهای انسانها، تا اینکه در شرایط مناسب قرار نگیرند، بهصورت دقیق برای شان قابل شناسایی نیستند. اعتیاد به شبکه های اجتماعی نیز چنین است.
اعتیاد به شبکه های اجتماعی؛ جاییکه در اغلب موارد تولیدکنندهها بیشتر از مصرفکنندهها معتاد است.
مسئله وقتی جدی شد که تصمیم گرفتم استفاده از شبکههای اجتماعی – مشخصا فیسبوک – را به حداقل برسانم. راهکارهای مختلف را امتحان کردم: از کاستنِ تعداد صفحات لایکشده گرفته تا خارج شدن از گروههای که معلوم نبود چی وقت عضو شده بودم؛ از اَنفریند کردن تعدادی رفقای که نمیشناختم تا اَنفالو نمودن دوستانی که لازم نبود فالو شوند. اکانت فیسبوک جدید تحت نام مستعار برای خود ایجاد کردم، اما بنا به دلایلی مجبور بودم گهگاهی به حساب اصلیام هم سری بزنم. ناکارامدیِ هریک از این راهکارها یکی پس از دیگری بهزودی نمایان شد. در آخر، بعد از تِست اپلیکیشنهای مختلف، اپبلاک را نصب کردم؛ راهکاری که تا حالا بهصورت نسبی جواب داده.
در کنارِ بلاک نمودن اپلیکیشنها، نمایش تعداد دفعاتی که سعی در باز کردن اپلیکیشنهای بلاکشده انجام پذیرفته، نیز یکی از ویژگیهای این اَپ است. با اینکه، حالا تعداد دفعات تلاش من برای باز کردن اپلیکیشنهای مسدودشده تا حد قابل ملاحظه کم گردیده، اما در اوایل به صورت روزانه از ۱۵ الی ۳۰ بار بود. به عبارت دیگر، در روزهای نخست که استفاده از این اپلیکیشن را شروع کردم تا سرحد ۳۰ بار در روز روی آیکن اَپ فیسبوک ضربه میزدم تا باز شود.
ارزیابی تعداد دفعاتی سعی من برای باز نمودن اپلیکیشنهای بلاکشده، نکتهی جالبی را به من نشان داد. هر روزی که پُست تازهای در فیسبوک میگذاشتم تعدادی این دفعات حول عدد ۳۰ میچرخید اما در روزهای دیگر پیرامون عدد ۱۰. متوجه شدم وقتی را که برای تولید محتوا؛ عکس، ویدیو یا متن در نظر میگیرم، بهمراتب کمتر از وقتیست که برای پیگیری لایکها، کامنت و اشتراکگذاریها اختصاص داده میشود.
میدانید که تولید محتوا و حضور در شبکههای اجتماعی شاید برای بسیاری مهم و مایه افتخار باشد. من هم از اینکه ادمین صفحهی در فیسبوک بودم، بهخود میبالیدم – گویی بر تعداد ۱۶هزار فالور – به گفتهی دوستم معتادین مدرن – تسلط و تاثیرگذاری دارم. اما این برداشت من اشتباه بود؛ این من بودم که معتاد بودم و گدا؛ گدایی چند تا وِیو، تعدادی لایک و احتمالا یکیدوتا اشتراکگذاری.
میبینید: ۳۰ بار تلاش برای باز کردن اپلیکیشن که میفهمی بلاک است به زبان برابر میاید؛ خوب اعتیاد و بردگی است دیگر. گویا نسل بشر حداقل به یک چیز وابستگی نداشته باشند، نمیتوانند زندگی کنند. من مثل بسیاری از همنوعان خود به چیزی وابسته بودم که فکر میکردم به آن تسلط دارم. از اینرو اگر دارید نسبت به من به مانند کسی فکر میکنید که معتاد لایک بوده و به شکل ترحمبرانگیز انتظار نوتیفیکیشن را میکشیده، به شما حق میدهم و از این بابت اصلا ناراحت نیستم.
در یک لایه عمیقتر، ادمینها نیز فالوور هستند؛ فالوورهای باوفاتر و متعهدتر.
ادمینها یا همان فالوورهای با وفا اعتیاد عمیقتری دارند.
کسانی که مثل من لحظه به لحظه وضعیت یک پست در شبکههای اجتماعی را بررسی میکند تا مبادا کدام کسی کامنت نامناسب نگذاشته باشد و یا به امید اینکه کسی تبصیرهی مثبتی نوشته کرده باشد؛ نسبت به مخاطب عادی در یک سطح عمیقتر معتاد است. بسیاری اوقات تولید محتوا چندان زمانبر وخستهکن نیست. اما چِک کردن لحظهای استتوس است که ملالآور میشود.
بهصورت خلاصه، با گذاشتن هر مطلب در شبکههای اجتماعی، ظرفیت و امکان بیشتر برای افزایش رقم اعداد با رنگ سفید و پسزمینه سرخِ دایرهای را ایجاد میکنیم. این نوتیفیکشنهاست که افسار ما را در دست خود میگیرند و هر وقت و در هر شرایطی که خواست به سمتش میکشانند. به همین دلیل، فیسبوک تمام تلاشش اینست تا با هر راهکار و تیریک/ترفند تعداد نمایش این اعداد را افزایش دهد. آیا تا حال به این سوال فکر کردهایم که چرا امکان غیرفعال کردن مطلق و کامل نوتیفیکیشنها در فیسبوک وجود ندارد؟!
چی کار کنیم تا مشکل اعتیاد به شبکههای اجتماعی را کاهش دهیم؟
قبل از اینکه برویم سراغ راه حل باید بگویم که بسیاری از وبسایتهای شخصی – اما نه همهشان – برای اشتراکگذاری دغدغهها و تجربههای شخصی ثبت شده و فعال است. دغدغههای که لااقل به نظر نویسنده مفید است. تمام نوشتههای این وبسایت نیز از این جنس است؛ جز مطالبی که منبع آن مشخصاً ذکر شده باشد. در کنار این نکته باید بگویم که تقریبا هیچ مطلب در اینجا و بسیاری از جاهای مثل این، کاملا مستقل و اصیل نیست. تقریبا همهشان از جاهایی تاثیر پذیرفتهاند. مدل ذهنی که باعث تولید محتوا در اینجا میشود نیز، نه کاملا، اما اکثراً ناشی از مطالعهی تعدادی از کتابها و وبسایتهاست؛ منابع که بهطور قطع نمیتوان گفت صحیح بوده است.
این مقدمه خستهکننده را پیش از پاسخ به سوال گفتم تا به این نکته اشاره کنم: با توجه به تاثیرپذیری ذکر شده، اکثر دغدغههای که اینجا مطرح میشود نوعی از تجربه شخصی در آن دخیل بوده است. با اینکه راهحلهای پیشنهادی توسط نویسنده مطلب امتحان شده و به صورت نسبی جواب داده، بازهم این امکان وجود دارد که ممکن بهدرد هیچ کسی دیگر نخورد.
تجربه من نشان میدهد، شاید یکی از دلایل سرزدن لحظهای و انتظار کشیدن برای نوتیفیکیشنِ تازه، بررسی رفتار مخاطبان نسبت به محتوای اشتراکگذاریشده باشد. این کار بد نیست. اما اگر فاصله زمانی این بررسی بیش از اندازه کم و یا به اندازهی کافی نباشد، جز خلق یک عامل وقتکش و در برخی موارد استرسزا چیزی دیگر عایدِ ما نمی شود.
بررسی هر رفتاری نیاز به دیتا دارد، تجزیه و تحلیل هر موضوع و مسئلهی بر اساس دیتای اندک امکان بروز خطا را افزایش داده و احتمال به بیراهه بردن ما را بیشتر میکند. از آنجای که در دنیایی دیجیتال، همهی رفتارها (دیتا) با متادیتای آن ثبت میشود، پس چی تشویشی وجود دارد تا ما را مجبور به بررسی لحظهای آن نماید.
توصیه میشود که در انتروالهای زمانی مشخص و مناب به تحلیل دیتاهای مورد نیاز بپردازیم.
میدانید که ابزارهای قدرتمندِ آمارگیر و تحلیلگر همانند گوگل انالیتیکس وجود دارد. من هم از همان اوایل این امکان را برای بلاگ فعال کردم. بعد از انتشار هر مطلبی خیره به اسکرین لپتاپ، انتظار آنلاین شدن کاربرِ را میکشیدم. با اینکه دوستان من توصیههای جدی داشتند که این کار واقعا اتلاف وقت است و هیچ سودی ندارد. من بعد از یک سر جنباندن به نشانه تأیید، نادیده میگرفتم. گویی تا سنگ خلقشده در نتیجهی یک رفتار اشتباه بر سرِ ما فرود نیاید بیدار نمیشویم. من هم از این نوع آدمها هستم که به احتمال زیاد هنوز هم کاملا بیدار نشده ام.
در این اواخر بیشتر از وقت دیگر متوجه این عوامل وقتکش شدم که یکی آن چِک کردن پیوستهی نوتیفیشکنهای فیسبوک و بررسی لحظهای آمارگیر گوگل انالیتیکس بود. بعد از این سعیام این است که تجزیه و تحلیل دیتاهای جمعآوریشده را در انتروالهای زمانیِ مشخص و مناسب بسپارم – با توجه به اینکه میدانم این کار برای یک وبسایت شخصی جز آشنایی بیشتر با ابزارهای آمارگیر، سود چشمگیری نخواهد داشت. اما جمله آخر این نوشته:
بهتر است به جایی اینکه به کاهش ساعات خواب مان فکر کنیم، به افزایش بهرهوری ساعاتی که بیداریم بپردازیم.
نمیدانم این جمله را کجا خواندم. اما فکر کنم ارزش تأمل را دارد؛ بسیار زیاد.
پینوشت: به تازگی، چند ویژگی به وبسیات اضافه شده است که فکر کنم یادآوری دو مورد آن عیبی نداشته باشد:
۱. نمایش نوار پیشرفت مطالعه (Reading progress) در قسمت بالای نوار مینو (دستکتاپ) بالای نوشته (موبایل)؛ و
۲. نشان دادن زمان تقریبی مطالعه – بر اساس ۱۸۰ کلمه در هر دقیقه – در زیر عنوان اصلی هر نوشته.
علامه عزیز!
با این پست خودت، موضوعاتی که در ذهنم مغلق بود،(اعتیاد به شبکه های اجتماعی) نظم خوبی پیدا نمودند.
به فکرم از رابطهای احساسی من و نوتیفیکیشن ها، از قبل به خوبی آگاه بودی😉
ممنونم که به دیدگاه هایم در این زمینه نظم بیشتری دادی.(پست آتی)
و پیشنهادت! حتما امتحان میکنم.(اپ بلاک)
ممنون مطلب خوب و و کاملی بود